شهاب حسینی در مراسم تشییع فیلمبردار فقید سینما: حس روزی را دارم که پدرم را از دست دادم
تاریخ انتشار: ۱۳ شهریور ۱۴۰۲ | کد خبر: ۳۸۶۱۸۰۰۳
مراسم تشییع مرتضی پورصمدی، فیلمبردار زبردست سینما و تلویزیون ایران، امروز با حضور هنرمندان در حیاط خانه سینمای شماره ۲ برگزار شد. - اخبار فرهنگی -
به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم، پیکر مرتضی پورصمدی که در روزهای گذشته مشغول کار در سریال «گناه فرشته» ساخته حامد عنقا بود و روز شنبه دچار عارضه قلبی منجر به فوت شد، در مراسمی که پیش از ظهر امروز، دوشنبه 13 شهریور، در حیاط خانه سینمای شماره 2 برگزار شد، تشییع شد.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
تورج منصوری که اجرای این مراسم را برعهده داشت، در ابتدا گفت: تمام طول شب نخوابیدهام و فکر میکردم حالا باید چه بگویم؟ مرتضی پورصمدی الگویی بود که باید انسان بودن را با او بسنجیم. او تمام ایران را چرخیده بود و من که سالهاست او را میشناسم، حق آن است که به بزرگیاش شهادت دهم. او پسر بزرگ ایران و فردی معتمد و سخاوتمند بود.
او جغرافیای متحرک ایران بود
محمدرضا اصلانی، مستندساز پیشکسوت نیز در سخنانی با بیان اینکه بسیاری از آثاری را که باید ساخته میشد از دست دادیم، تاکید کرد: این از دست دادن، نتیجه یک نوع نادانی تمدنی ماست؛ چون او فقط یک فیلمبردار نبود، بلکه زیبایی را کشف و عرضه میکرد و با عکاسی، انسانشناسی را به تصویر میکشید. مرتضی پورصمدی جغرافیای متحرک ایران بود و ما مرد ایران را به ناگاه و نابجا از دست دادیم.
در ادامه حسن بشکوفه تهیهکننده سینما با اشاره به اینکه در مراسم عظیم جوانروح من حالم خیلی بد بود، یادآور شد: آن زمان آقای پوراحمد که یادشان زندهباد، برای تسلای من گفت که عظیم بدهکار زندگی نبود و سهم خود را گرفت. حالا درباره مرتضی پورصمدی هم باید همین را گفت و من خوشبختم که هم فیلم سینمایی و هم مستند و هم سریال با او کار کردهام، اما این کارها مهم نیستند بلکه خاطراتش مهم است و ما آدمهایی به این بزرگی را کم داریم.
او تصریح کرد: هنرمندانی داریم که با این جایگاه فعالیت میکنند اما از آنها قدردانی نمیشود. ما تلویزیونی هستیم اما متاسفانه باید بگویم که بیخانمانیم. خانه سینما به ما لطف میکند که ما اینجا هستیم ولی واقعیت این است که ما از تلویزیون به سینما آمدیم.
مرتضی پورصمدی فیلمبردار سینمای ایران درگذشتباید از پورصمدی پرترهای خوب ساخته شود
پس از بشکوفه، مرتضی رزاق کریمی بود که با یادی از آثار ارزشمند پورصمدی در حوزه مردم شناسی و جامعه شناختی تاکید کرد: ما در جامعه به پورصمدیها احتیاج مبرم داریم و امیدوارم از او یک پرتره خوب ساخته شود تا جوانترها این هنرمند را بشناسند.
حس روزی را دارم که پدرم را از دست دادم
سپس شهاب حسینی، بازیگری که در «گناه فرشته» مقابل دوربین مرتضی پورصمدی بوده، گفت: آقای پورصمدی دقیقا جلوهای از مهر خدا بود و هروقت سلام میگفتی و جواب میداد یا در آغوشت میگرفت، حس میکردی در آغوش خدا هستی! این مسافر ما مشتاق سفر حق است و نمیخواهم وقت بیشتری را بگیرم، فقط میگویم کتاب جذاب «اجاق سرد» آقای پورصمدی را بخوانید و کسانی که میخواهند ایشان را بشناسند و یا حتی هدیهای نفیس بدهند حتما سراغ این کتاب بروند.
او افزود: آقای پورصمدی با رفتنش حس روزی را در من زنده کرد که پدرم را از دست دادم، چون در فیلم «ساکن طبقه وسط» ایشان برای من پدری کرد و اگر نبودند، فیلم تمام نمیشد.
تصور روزی که پورصمدی را اینجا بدرقه کنیم برایم سخت بود
در ادامه، حسن فتحی که «مدار صفر درجه» را با فیلمبرداری زندهیاد پورصمدی ساخته، اظهار کرد: ما در اینجا بزرگان بسیاری را بدرقه کردیم اما برایم سخت بود تصور روزی که استاد را در اینجا بدرقه کنیم. ما یک هنرمند چندوجهی و جامعالطراف را از دست دادیم. او معلم اخلاق بود، بدون آنکه از اخلاق صحبتی کند. معلم عرفان بود، بدون آنکه از عرفان حرفی بزند و این تراژدی تاریخی ماست که تجربهها از نسلی به نسلی دیگر منتقل نمیشود.
محمد مهدی عسگرپور رییس هیات مدیره خانه سینما نیز با بیان اینکه میخواستم بگویم آقای پورصمدی آسمانی شد ولی او خیلی هم زمینی نبود، تصریح کرد: پورصمدی گنجینه ارزشمندی از خود به جا گذاشته که به نظرم از روح سبک و سیالش سرچشمه میگیرد و او امروز به جایگاه آرامشبخش خود میرسد.
با همان میزانسنی که دوست داشت از دنیا رفت
میلاد تنیدنام دستیار اول مرتضی پورصمدی در سریال «گناه فرشته» با بیان اینکه مرتضی پورصمدی را «آقاجان» صدا میزده، گفت: بزرگترین مردی که در زندگی دیدم، آقاجان بود و خوشحالم که با همان میزانسنی که دوست داشت یعنی روی پا و سر صحنه از دنیا رفت.
در بخش پایانی این مراسم، عادل پورصمدی، فرزند این هنرمند فقید نیز در سخنانی گفت: بعد از اینکه پدر آسمانی شد، دیدم تعداد خواهرها و برادرهایم خیلی بیشتر است و این باعث دلگرمیام بود. من چند جا به پدرم حسودی کردم، ازجمله اینکه در 10 سالگی معنای زندگی را در ویزور دوربین پیدا کرده و این برای هر کسی اتفاق نمیافتد. حیف که دیگر او را نمیبینم.
مجوز نمایش برای فیلم شهاب حسینی/ پروانه نمایش 7 مستند و 9 فیلم کوتاه هم صادر شدبه پورصمدی غبطه میخورم
همچنین حسین جعفریان، فیلمبردار شناختهشده سینمای ایران، به مناسبت درگذشت مرتضی پورصمدی، عکاس و فیلمبردار فقید سینما یادداشتی را در صفحه شخصی خود نوشته است. متن این یادداشت به شرح زیر است:
"مرتضی پور صمدی را دورادور میشناختم ، میدانستم که در همان مدرسهای تحصیل کرده که من تحصیل کرده بودم، ولی متأسفانه فرصت ایجاد ارتباط با او پیش نیامد. بعضی کارهای سینماییاش را دیده بودم که ارزشمند بودند و قابل اعتناء در ارزیابی هنر فیلمبرداری این ملک، ولی بهنظر من استادی او بیشتر در فیلمبرداریهای مستندش بوده و اشراف فوقالعادهای که به جغرافیای ایران و فرهنگ مردمی که در بخشهای مختلف آن میزیستند، داشته است.
او رهرو این مسیر نه برای مطرح کردن خود که پیگیر عشقی بوده که به این خاک میورزیده است، با توجه به دانش او در علم مردم شناسی، میتوان گفت او خیلی برتر از یک فیلمبردار بوده گرچه شاید عشق اصلیاش همین حرفه بوده است.
بیرودربایستی بگویم فرصتی که او داشت در سیر و سفر در ایران و شناخت زوایای ناشناخته این سرزمین صد رنگ همیشه مورد غبطهٔ من بوده است. صد حیف که نماند تا تجربیات و دانستههایش را در کتابی ارائه دهد تا راهنمای آیندگان باشد، گرچه همینکه بهجا گذاشت بسیار راهگشاست در این مسیر.
دیگران بسیار گفتند در مرام اخلاقی و انسانیت این بزرگ و کمکاش به نسل جوانتر در راهی که او پیش گرفته بود، یکی از دلنشین ترین نقل خاطرهها متعلق به هومن بهمنش است که نشان دهندهٔ نقش این بزرگوار از دست رفته در حمایت ازجوانان علاقهمند به سینما و فیلمبرداری است، کاش انجمن فیلمبرداران سینمای ایران همت کند و عکسهای فوقالعادهٔ او را که میتوان گفت ارزشی تاریخی دارند در کتابی منتشر کند . یادش گرامی و زنده."
انتهای پیام/
منبع: تسنیم
کلیدواژه: شهاب حسینی مراسم تشییع سینمای ایران سینما مرتضی پورصمدی خانه سینما
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.tasnimnews.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «تسنیم» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۸۶۱۸۰۰۳ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
اظهارات جنجالی دختر کیومرث پوراحمد: پدرم خودکشی نکرد! / پرونده باز است
روزنامه اعتماد در مطلب خود تحت عنوان «پرونده باز است» با انتشار یک مقدمه به قلم بهاره شبانکارئیان نوشت:
* طی چند هفته گذشته خواهر کیومرث پوراحمد در فضای مجازی ادعایی مبنی بر قتل برادرش مطرح کرد. پس از این ادعا سعی کردم با خانواده این کارگردان و فیلمنامهنویس مشهور سینمای ایران صحبتی داشته باشم. همسر و خواهر مرحوم پوراحمد حاضر به گفتگو نشدند، اما دخترمرحوم حاضر شد گفتوگویی داشته باشد، آن هم پس از پیگیریهای مکرر و چندین روزهام. لازم به ذکر است که عنوان کنم این گزارش صرفا بر اساس گفتههای دخترمرحوم کیومرث پوراحمد تنظیم شده است و انتشار آن از سوی روزنامه به معنای تایید یا رد صحبتهای مصاحبهشونده نخواهد بود. همچنین در مورد عنوان این گزارش نیز لازم میدانم توضیح دهم که «پرونده باز است» نام آخرین فیلمی است که به کارگردانی و نویسندگی کیومرث پوراحمد ساخته شده و موضوع آن برگرفته از پروندهای جنایی و پرحاشیه در دهه ۸۰ است.
در ادامه این مطلب آمده است:
* «ما مطمئن هستیم و میدانیم پدرم خودکشی نکرده است. پدرم قرار بود برای تدوین فیلم «پرونده باز است» به تهران برگردد و برای آینده برنامه داشت.» اینها بخشی از صحبتهای دختر کیومرث پوراحمد برای «اعتماد» است. او مدعی است پدرشان خودکشی نکرده است....
* و این در حالی است که تصویری از حلقآویز شدن این کارگردان سینما نیز نشان میدهد؛ آثار جراحت روی دو دست او وجود داشته است. همچنین اطلاعات جدیدی به تازگی در مورد ثبت شکایت خانواده شنیده شده که «اعتماد» آن را صد درصد تایید نمیکند، اما این اطلاعات حاکی از آن است که خانواده پوراحمد شکایتی با موضوع مرگ مشکوک مرحوم پوراحمد ثبت کردند. ۱۶ فروردین ماه ۱۴۰۲ اخباری ضد و نقیض در رسانهها و مجلات هنری منتشر شد. ابتدا برخی رسانهها نوشتند؛ کیومرث پوراحمد، کارگردان و فیلمنامهنویس مشهورایرانی در ویلایی در بندر انزلی بر اثر ایست قلبی درگذشت، اما ساعاتی بعد یک مجله هنری دلیل مرگ کیومرث پوراحمد را خودکشی اعلام کرد.
* مرکز اطلاعرسانی پلیس نیز در اطلاعیهای در مورد مرگ کیومرث پوراحمد اعلام کرد: «در پی اعلام یک فقره خبر فوت مشکوک فردی سالخورده در دهکده ساحلی بندر انزلی به مرکز فوریتهای پلیسی ۱۱۰ موضوع در دستور کار کارآگاهان پلیس آگاهی شهرستان بندر انزلی قرار گرفت. با توجه به اهمیت رخداد، پلیس آگاهی برای بررسی صحت و سقم موضوع در محل حادثه حضور پیدا کردند که با جسد بیجان کارگردان نام آشنای کشورمان کیومرث پوراحمد مواجه شدند. یافتههای پلیس حاکی از آن است که در کنار جسد مرحوم پوراحمد نوشتهای کشف شده است که متاسفانه حکایت از اقدام او به خودکشی دارد.»
* با این حال و با گذشت یکسال از این ماجرا در فروردین ماه ۱۴۰۳، توران پوراحمد؛ خواهر کیومرث پوراحمد در فضای مجازی اعلام کرد که برادر او به قتل رسیده وآثار جراحت بر بدن او مشهود بوده است. پس از اظهارات خواهر کیومرث پوراحمد «اعتماد» سعی کرد با یکی از اعضای خانواده پوراحمد گفتوگویی داشته باشد.
دختر کیومرث پوراحمد در مورد روز حادثه میگوید:
* «پدرم اکثرا هر چند وقت یک بار از شخصی که در شمال میشناخت ویلا اجاره میکرد و به شمال میرفت، چون میخواست بنویسد و خلوت کند. معمولا هم تنها به آنجا میرفت؛ یعنی اولینبار نبود که تنها به شمال رفته بود. قرار بود به تهران برگردد، چون قرارهای مختلف داشت، اما ناگهان آن اتفاق افتاد؛ روز حادثه صاحب ویلا به آنجا رفت و با آن صحنه روبهرو شد و به پلیس اطلاع داد. همه خانواده هر کدام به نوع خودمان بر این موضوع تاکید داریم که پدرمان شمال نرفت که خودش را بکشد.»
* (در پاسخ به اینکه آیا مرحوم قبل از مرگشان پیگیر فیلم «پرونده باز است» بوده): «فیلم «پرونده بازاست»، هنوز تمام نشده بود و تدوین آن مانده بود. همان موقع که پدرم شمال بود با او صحبت کردم و او به من گفت میخواهد به تهران برود تا بخشی از موزیکها و مونتاژ فیلم «پرونده باز است» را تغییر دهد. قرارهای مختلف داشت. به این موضوع نیز در یک استوری که مصادف با چهلم پدرم میشد، اشاره کردم و از تلفنها و پیامهایی که مربوط به همین قرارهای کاری میشد، مطلبی نوشتم. یعنی پدرم برای آینده برنامه داشت حتی قرار بود به زاهدان برود و خواهرش را ببیند. قبل از حادثه با خواهرش و شوهرخواهرش صحبت کرده بود و قرار بود به زاهدان سفر کند. خلاصه هزار برنامه داشت و با چندین نفر قرار کاری گذاشته بود. کتابهایش در مرحله چاپ بود و قرار بود نشریه مهری که داخل لندن است کتابهای او را به چاپ برساند، اما ناشر نشریه مهری آدم فرصتطلبی بود و ما نمیدانیم پدرم با این آقا قرارداد داشته یا نداشته؟ وکیلی که در ایران میشناختیم، توانست پیگیر این موضوع باشد.
* به هر حال پدرم باید در چاپ این کتابها سهیم بوده باشد، اما خب دست کسی به ناشر داخل لندن نمیرسد، چون ایران نیست. حتی ما تلفنی با آن ناشر صحبت کردیم و قرار بود قراردادها را برایمان ارسال کند، اما تا الان هیچی برای ما ارسال نکرده است. غیر از یک کتاب که به چاپ رسید و پدرم آن را در سفری که داشت برای من آورد، گفته بود کتابهای دیگر هم برای چاپ دارد، اما کتابها تمام نشد و مرحله نهایی را رد نکرده بود. پدرم وسواس شدیدی به تمام کارهایش داشت. در هر صورت میخواهم این را بگویم که پدرم کلی پروژه داشت که میخواست آنها را به اتمام برساند. فیلم آخر او یعنی «پرونده باز است»، هم فیلم پدرم هست و هم نیست، چون تهیهکننده برخی سکانسها را حذف کرد و تغییر داد.»
* دختر کیومرث پوراحمد در مورد ادعای عمه خود در فضای مجازی مبنی بر قتل پدرش نیز میگوید: «عمهام هر چه نوشته درست است، اما در مورد رسیدگی به پرونده و جزییات پرونده فعلا اصلا صحبت نخواهیم کرد تا زمان مناسب آن فرا برسد، اما این را بگویم که پدرم میدانست چه بلایی میخواهد سرش بیاید، ولی اینکه خودش را کشته باشد به هیچوجه درست نیست.» ....
* ۱۶ فروردین ماه ۱۴۰۲ فلاح میری، دادستان مرکز گیلان در رابطه با نامه کشف شده در محل فوت کیومرث پوراحمد و خبر فوت او اعلام کرد: «نوشتهای که همراه مرحوم پوراحمد کشف شده، نوشتهای کاملا شخصی، خصوصی و خانوادگی است. مرحوم در انتهای نامه تاکید کرده غیر از خانوادهاش کسی از محتوای نامه باخبر نشود و با توجه به اینکه خانواده مرحوم از محتوای نامه مطلع هستند در صورت صلاحدید محتوای آن را منتشر خواهند کرد. همچنین به محض دریافت گزارش، بازپرس ویژه قتل در محل حاضر شد و با بررسیهای اولیه نظر برخودکشی این کارگردان سینما داشت که واکاوی جزییات، مستلزم رسیدگی دقیق قضایی است. جسد به پزشکی قانونی انتقال داده شد تا علت تامه مرگ بررسی شود و خبر تکمیلی متعاقبا اطلاعرسانی میشود.»
* این در حالی است که تاکنون و با گذشت یکسال هنوزخبر تکمیلی مربوط به علت تامه مرگ از سوی ضابطان و مراجع قضایی منتشر نشده است.
* ۳۰ اردیبهشت ماه ۱۴۰۲؛ چهلمین روز درگذشت کیومرث پوراحمد، اکثر خبرگزاریها از جمله اطلاعات آنلاین به یادداشتی در صفحه اینستاگرامی دختر کیومرث پوراحمد اشاره کرد و نوشت: «چهلم شد. چهل روز گذشت از آن روزی که دنیای ما برای همیشه عوض شد. این انسان عاشق ایران بود. عاشق ایران و مردمش بود. از آنها الهام میگرفت و در عوض عشقش را توی آثارش تقدیم میکرد به مردم پاک و مهربان ایران زمین. همه صحبتها، مسیجها و ویسهای پدرم در ساعتهای آخر زندگی شاد و پر از امید بود. در طول دو، سه ساعت تصمیم میگیره به زندگی خودش خاتمه بده؟ خودش را با دست و بدن زخمی، کبود و آسیبدیده حلقآویز کنه؟ ما را که باکی نیست، زمین گرده و خدا بزرگ و مهربون و همیشه هم باهامون.»
* پگاه پوراحمد در آخر تاکید کرد: «پرونده باز است.» ...
tags # سینما سایر اخبار اسرار تکامل آلت جنسی؛ رابطه جنسی انسانهای اولیه مثل گوریلها بود؟ (تصاویر) «زو»؛ گاو عقیم و غولپیکری که توسط انسانها به وجود آمد! اتفاق عجیب که همزمان با انقراض دایناسورها در زمین رخ داد! (تصاویر) مرکز واقعی جهان کجا است؟